داستان بعثت
ماجراي بعثت حضرت پيامبر، با نقل هاي متفاوتي روايت شده است. چه سخني رساتر و شيرين تر از بيان امام هادي عليه السلام که مي فرمايد: «هنگامي که محمد صلي الله عليه وآله تجارت شام را ترک گفت، هر روز به کوه حرا ميرفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مي نگريست و از آنچه ميديد، به ياد عظمت خداي آفريننده مي افتاد و آنگاه با روشني خاصي به عبادت خداوند مشغول مي شد. چون به چهل سالگي رسيد، خداوند، دل او را بهترين، روشن ترين و خاضع ترين دلها يافت. در آن لحظه ها، جبرئيل به سوي او آمد و بازوي او را گرفت و تکان داد و گفت: بخوان. گفت: چه بخوانم؟ جبرئيل گفت: اي محمد! بخوان به نام پروردگارت که آفريد. پس جبرئيل، رسالت خود را به انجام رسانيد و به آسمانها بالا رفت و محمد نيز از کوه فرود آمد. در اين هنگام، خداوند، کوه ها، صخره ها و سنگلاخ ها را به سخن آورد، به گونه اي که به هر کدام م يرسيد، اداي احترام ميکردند و ميگفتند: السلام عليک يا حبيبَ اللّه، السلام عليک يا ولي اللّه، السلام عليک يا رسولَ اللّه».
مهم ترين پيام بعثت
توحيد، اصل يترين و مهم ترين پيام بعثت است. فراگيري اين اصل چنان گسترده است که اسلام به نام دين توحيد شناخته م يشود. در قرآن کريم، اصل توحيد، ساختار کلي همه آيات است و نخستين پيام همه پيامبران پيشين نيز اصل توحيد بوده است: «پيش از تو هيچ پيامبري نفرستاديم، مگر آنکه به وي وحي کرديم که معبودي جز من نيست، پس تنها مرا پرستش کنيد».(انبياء: 25)
از سوي ديگر، توحيد فقط راه حلي براي بحرانهاي دوران جاهليت نبوده است. توحيد، شعار محض نيست. توحيد؛ يعني نفرت و دوري و نفي همه طاغوتها. توحيد؛ يعني تکيه نکردن به هيچ قدرتي جز قدرت و عظمت الله. با اين مفهوم، انسان قرن 21، بيش از هر زمان ديگر به اين اصل حياتي نياز دارد. بشر امروز، با طاغوتها و بتهاي دروني و بيروني خود، از هر گونه پيشرفت و سعادت واقعي بازمانده است. توحيد؛ يعني نپذيرفتن هيچگونه بي عدالتي. با اين وصف، از شخصيترين رفتار انسان تا قانونگذاري براي حکومت جهاني، جايگاه اجراي اصل توحيد است. بدون توحيد و مبارزه با قدرتهاي بيگانه، تمدن امروز نه تنها ارزشي ندارد، بلکه سرعت سقوط انسان را چند برابر خواهد کرد.
بعثت در کلام حضرت فاطمه (س)
«پروردگار بزرگ، به پايان همه کارها دانا بود و بر دگرگوني هاي روزگار در محيط بينا و به سرنوشت هر چيزي آشنا. محمد صلي الله عليه وآله را برانگيخت تا کار خود را به اتمام و آنچه را مقدر ساخته به انجام رساند. پيغمبر که درود خدا بر او باد، ديد که هر فرقه اي ديني گزيده و هر گروه در روشنايي شعل هاي خزيده و هر دسته به بتي نماز برده و همگان ياد خدايي را که مي شناسند از خاطر سترده اند. پس خداي بزرگ تاريکي ها را به نور محمد روشن ساخت و دلها را از تيرگي کفر بپرداخت و پرده هايي را که بر ديده ها افتاده بود، به يکسو انداخت.»